محل تبلیغات شما
بسان رهنورداني كه در افسانه ها گويند گرفته كولبار زاد ره بر دوش فشرده چوبدست خيزران در مشت گهي پر گوي و گه خاموش در آن مهگون فضاي خلوت افشانگيشان راه مي پويند ما هم راه خود را مي كنيم آغاز سه ره پيداست نوشته بر سر هر يك به سنگ اندر حديقي كه ش نمي خواني بر آن ديگر نخستين : راه نوش و راحت و شادي به ننگ آغشته ، اما رو به شهر و باغ و آبادي دوديگر : راه نیميش ننگ ، نيمش نام اگر سر بر كني غوغا ، و گر دم در كشي آرام سه ديگر : راه بي برگشت ، بي فرجام من اينجا بس

47 - به دیدارم بیا هر شب

43 - آغاز دوباره . . .

79 - شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

راه ,، ,سه ,ننگ ,مي ,ره ,باغ و ,و آبادي ,و باغ ,شهر و ,رو به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها